حي
آب را گل نکنیم
شاید این آب زلال میرود پای سپیداری تا فرو شوید...اندوه دلی...
دست درویشی شاید،نان خشکیده فرو برده در آب...
در فرو دست انگار کفتری میخورد آب...
یا که در بیشه ای دور سیره یی پر میشوید...
یا که در آبادی کوزه ای پر میگردد...
مردمان سر رود آب را می فهمند...
گل نکردنش ما نیز آن را گل نکنیم...
نظرات شما عزیزان:
[ دو شنبه 10 فروردين 1394
] [ 1:58 ] [ tahere ][ ]