اخلاق با چاشنی خودخواهی

#اخلاق_با_چاشنی_خودخواهی!

از روزی که بشر روی زمین پا گذاشت، بعضی افراد نعمت‌های الهی را از آنِ خود دیده‌اند و به صاحب حقیقی آن الطاف و  هدف او بی‌اعتنا بوده‌اند؛ لذا در هر کاری دنبالِ سود و نفع شخصی خود رفته‌اند.

مثلاً در قوانین رانندگی، رد شدن از چراغ قرمز، مساوی است با پرداخت جريمه‌. افراد این کار را نمی‌کنند تا دچار ضرر شخصی نشوند. ولی اغلب توقف‌کردن برایشان سخت است و اگر جریمه‌ای در کار نبود، شاید به ندرت پشت چراغ قرمز می‌ایستادند!

اغلب ما هر کار اخلاقی و خوب را زمانی انجام می‌دهیم که برایمان سودی داشته باشد و ضرری تهدیدمان نکند!
اين‌ نشانۀ یک بیماری به نام انانيّت یا خودبینی اخلاقی است؛ يعنی این اعمال خوب را در خواب غفلت انجام دادن. خواب خوشی که در واقعیت و بیداری نه تنها اثری جز عُجب ندارد، بلکه فطرت و عشق در بندگی را نیز مهجور می‌کند.

برگرفته از شرح #مناجات_شعبا نیه


[ چهار شنبه 22 ارديبهشت 1395 ] [ 22:1 ] [ tahere ]
[ ]

خدای عشق

معشوقی چون حسین (ع)

371معشوقی چون حسین(علیه‌السّلام) آینه‌ و جلوۀ زیبایی‌های ذات خداست. او آمده است تا ما انسان‌ها را عروج دهد و اسباب‌بازی‌های دنیوی، اموال، اولاد و... را از ما بگیرد و با کوثر عشقش از تکاثر "ألهیکم التّکاثُر حتّی زُرتم المَقابر" برهاند. ولی ما بازیگران دنیا می‌خواهیم مدام او را پائین بکشیم و طبق امیالمان بچرخانیم!

او می‌خواهد نور و حقیقت وجودش را که همان اسماء حسنای الهی است به ما نشان دهد، اما ما اصرار داریم تا قد و قامتش را به تماشا بنشینیم. او می‌خواهد از می ناب سیرابمان کند، اما ما درپی یک قطره آب هستیم.

پس چه باید کرد؟

باید با عشق و محبّت، عینک خود و وهمیات خود را شکست، عینک معشوق را بر چشم نهاد تا دریافت که در وجود، غیر از یار نیست؛ "لیس ‌فی‌‌الدار غیره دیار". معشوق، عقل مستفاد و عقل محض است و هر قدر عاشق، در وادی محبّت، عقلش کامل‌تر شود و از وهم و احساس و خیال دور شود، به زیبایی‌های محبوب و معشوق، معرفت بیشتری پیدا خواهد کرد و وجودش رنگِ جذبۀ حقیقی معشوق را خواهد گرفت. روحش از تلاطم در بستر خیالات و وهم دور شده، پُرصلابت و قوی خواهد شد و آن‌گاه از حقیقت عقلی و نورانی معشوق که اسماء الحسنای الهی است، بهره‌مند شده، آن‌ها را از درون خود به ظهور خواهد رساند.

برگرفته از کتاب "تأثیر امام در تعدیل عواطف"، جلد1، صفحات 126 و 127.


[ چهار شنبه 22 ارديبهشت 1395 ] [ 14:52 ] [ tahere ]
[ ]

سلطان ادب

عباس(سلام‌الله‌علیه)؛ سقایِ میِ طهور حسین(علیه‌السّلام)

372اگردر مسیر سلوک، بربراق عشق حسین(علیه‌السّلام) و سفینۀ نجات او سوار شویم، همان‌گونه که یارانش را بُرد، ما را نیز خواهد بُرد. اما به شرطی که مانند عبّاس(علیه‌السّلام)، مؤدب در مسیر وارد شویم. عباس(علیه‌السّلام)، در مقابل حسین(علیه‌السّلام) چنان ادب و رسم دلدادگی را به‌جا آورد که "ابن فاطمه" شد. ابوفاضلی شد که با تمام وجود، معشوق را به نمایش گذاشت. او کسی بود که با شنیدن نامش، لشکری از هم فرو می‌پاشید؛ اما تمام این قدرت و شوکت خود را به پای حسین(علیه‌السّلام) ریخت و سرداری خود را در لشگر، فانی آب‌آوری و سقایت برای حسین(علیه‌السّلام) و طفلانش کرد و در نهایت سر به سینۀ مولایش جان داد.           

عبّاس(علیه‌السّلام)، ابوفاضل و سقای حسین(علیه‌السّلام) است. اما نه سقای آب، بلکه سقایِ میِ طهور حسینی، او باب‌الحسین(علیه‌السّلام) است. باید دست دردستِ عشقش بسپاریم تا عبّاس‌گونه، دست‌های خودیِ ما را بِبُرد، جانمان را تشنه کند؛ و عاقبت خودش بیاید و ما را در آغوش بکشاند و بِبَرد. اما اگر تسلیم عشقش نشویم، راه بسیار سختی در پیش خواهیم داشت؛ که "ان أمامکُم عَقبة الکئودة و منازل المخوفة".[1]

برگرفته از کتاب "تأثیر امام در تعدیل عواطف"، جلد اول. صفحات 132 و 133.

 


[ چهار شنبه 22 ارديبهشت 1395 ] [ 14:43 ] [ tahere ]
[ ]

گر صبر کنی

بسیاری از سالکان مسیر قرب الهی به خطا گمان می‌کنند به محض اینکه از نحوۀ بودشان آگاهی یافتند، مسیر را به سرعت طی می‌کنند و تمام نواقصشان را به چشم برهم زدنی کنار می‌گذارند و همۀ فضایل را دارا می‌شوند. درحالی که این مسیر هم مانند تمام راه‌های مادی، فراز و فرود دارد و برای رسیدن به مقصد، صبر و تحمل بسیار می‌خواهد.

 

ولی برخی چون تحمل تدریج را ندارند، کم‌کم دل‌سرد می‌شوند و سراغ عرفان‌های کاذب می‌روند تا شاید با چند ذکر لفظی و چند عمل ظاهری بی‌معرفت، در زمان کوتاهی زیبایی‌های درونی‌شان را که همان اسماء الهی است، بیرون بکشند!

 

اما مگر دانه به محض زیر خاک رفتن، درخت می‌شود؟! اول پوسته‌اش کنار می‌رود؛ بعد ریشه می‌دهد؛ پس از آن ساقه‌اش می‌روید؛ بعد برگ و بعد... . حتی گاهی دچار آفت هم می‌شود و باید تلاش کند تا از شر آفت‌ها خلاص شود.

 

خیلی زمان می‌برد و خیلی زحمت می‌کشد؛ اما یک چیز را خوب می‌داند:

برای دانه ماندن نیامده؛

باید درخت شود و بعد میوه دهد و هر میوه‌اش چندین درخت دیگر تولید کنند؛

...و این یعنی آغاز بی‌نهایت!

 


[ سه شنبه 21 ارديبهشت 1395 ] [ 22:24 ] [ tahere ]
[ ]

تو تنها پوسته نیستی

 

دانۀ سیبی را درنظر بگیرید؛ هر آنچه که قرار است در آینده بشود، در درون همین دانه هست؛ مثلاً ترش یا شیرین بودن و زرد یا قرمز بودن. هنوز این دانه برگ و ساقه و میوۀ خارجی ندارد؛ اما تمام خصوصیات ساقه و برگ و میوه‌اش در همین دانه نهفته است. این دانه با تمام دارایی‌هایش در خاک مرطوب قرار می‌گیرد. فقط کافی است اجازه دهد پوسته‌اش باز شود تا تمام آنچه در درونش دارد به ظهور ‌برسد. اما اگر دانه خود را به جای ساقه و برگ و میوۀ خوشمزه، همان پوسته سطحی ببیند و به همان دل خوش کند، هیچ‌گاه سیبِ رسیده نمی‌شود.

 

آدمی هم با نفخۀ روح الهی و تمام اسماء خدا در دنیا قرار می‌گیرد. او در درونش عین آگاهی و شعور به دارایی‌هایش است. فقط کافی است خود را تنها بدن مادی نبیند و به خودش نگاه درستی داشته باشد. به این ترتیب می‌تواند در مسیری قرار بگیرد که تمام اسماء حسنای الهی از او ظهور کند.


[ سه شنبه 21 ارديبهشت 1395 ] [ 22:23 ] [ tahere ]
[ ]

مددی


[ سه شنبه 21 ارديبهشت 1395 ] [ 21:54 ] [ tahere ]
[ ]

نور باران


[ سه شنبه 21 ارديبهشت 1395 ] [ 21:51 ] [ tahere ]
[ ]

معنی جمعه

آیا می دانید چرا روز جمعه را جمعه نامیدند ⁉️

 مردی از امام باقر علیه السلام پرسید: چرا جمعه را جمعه نامیدند؟
حضرت فرمودند:

همانا خداوند متعال، در روز جمعه٬ مخلوقاتش را جمع نمود برای میثاق گرفتن بر ولایت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و وصی او امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام. پس این روز را جمعه نامیدند زیرا کل خلق، در آن جمع شدند‌.


[ جمعه 17 ارديبهشت 1395 ] [ 22:24 ] [ tahere ]
[ ]

هفت توصیه قبل از ازدواج

هقت  توصیه ی مهم قبل از ازدواج

یک
از ارزش‌ها و باورهایتان چشم‌پوشی نکنید. یعنی فورا نخواهید خودتان را همرنگ طرف مقابل کنید. مثلا اگر می‌بینید مهمانی‌های آنچنانی می‌رود و روابطی دارد که نمی‌پسندید، به اجبار آنها را نپذیرید.
 
دو

بقیه مطلب در ادامه .....



ادامه مطلب
[ جمعه 17 ارديبهشت 1395 ] [ 21:49 ] [ tahere ]
[ ]

سلام و درود

حقیقت صلوات

369شاید برایمان اين سؤال پیش آمده که چرا باید صلوات بفرستیم و مگر پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) نیازی به صلوات ما دارد؟!

باید گفت، اصل صلوات به معنای توجه است و این ذکر وسیله‌ای برای عروج و نزدیکی ما به قرب الهی است. در حقیقت با صلوات، انسان متوجه مقام قدسی، نوری و مقام خدایی وجودش می‌شود و خودش را در معرض نور قرار می‌دهد؛ تا نورانی شود.

حضرت رسول اکرم(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) هیچ نیازی به صلوات ما ندارد، و ما با فرستادن صلوات، توجه خودمان را به این واسطۀ فیض الهی و توجه حضرت(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) را به سوی خودمان جلب می‌کنیم. سرمان را از پایین به بالا می‌کنیم، تا وجه نازلۀ خود را رو به، وجه اعلی و اتّم الهی قرار دهیم.

صلوات اگر حقیقی باشد سبب رفع حجاب از چشم، قلب و روح انسان می‌شود و انسان را وارد عالم نور می‌‌کند؛ البته شرط اساسی برای رفع حجاب‌های ظلمانی، «تبعیت» است؛ تبعیت از پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) و اهل بیت(علیهم‌السلام). به همین دلیل در صلوات، هم بر پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) و هم بر اهل بیت ایشان(علیهم‌السلام) درود می‌فرستیم.

صلوات‌دهندگانی که از آن‌ها رفع حجاب نمی‌شود، آن‌هایی هستند که لفظ و یا معنی و مفهوم صلوات را بر زبان جاری می‌کنند، اما حقیقتش را پیدا نکرده‌‌اند و در مسیر تبعیت اولیاء الهی قرار نگرفته‌اند.

برگرفته از مباحث "منازل السائرین"


[ جمعه 17 ارديبهشت 1395 ] [ 21:29 ] [ tahere ]
[ ]
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 17 صفحه بعد